بعد از برجام، دستگاههای قانونگذار در آمریکا حتی در حوزههای غیرهستهای مرتبط با ایران نیز دچار معذوریتها و محدودیتهای فراوان شدند و عملا قدرت مانور خود را در برابر ایران از دست دادند. به همینخاطر دولت ترامپ، در نخستین فرصت و با وجود تمام هزینههای سیاسی چنین کاری، و با وجود لطمه اعتباری شدیدی که متحمل میشد، تصمیم بر این گرفت که از برجام خارج شود تا مجددا ابزارها و ظرفیتهای نهادهای قانونگذار آمریکا را برای آسیبرسانی به ایران احیا نماید.
بهعبارت دیگر، دولت ترامپ تصور میکند - با از میان برداشتن مانعی به اسم «برجام» - نهادهای قانونگذار این کشور موفق خواهند شد از طریق «تحریمهای اقتصادی» و «تسهیل جنگ روانی» شیرازه ایران را متلاشی کنند تا محور «ریاض - واشنگتن - تلآویو» یکبار برای همیشه از چالشی به اسم «ایران» خلاص شود.
در نتیجه، امروز ایران با فضای جدیدی روبهرو شده است. در واقع، اگر دولت آمریکا مانع «برجام» را از سر راه نهادهای قانونگذار خود برداشته است، امروز این وظیفه ملی نظام و تکتک ایرانیان است که با پر کردن خلأ و اتخاذ سیاستهای هوشمندانه و مدبرانه آثار و پیامدهای حربههای آمریکا - یعنی تحریمها و جنگ روانی - را مهار کنند.
در این راستا، وظیفه نظام و دولت کموبیش مشخص است: دولت موظف است با جلب حمایت جامعه جهانی؛ ایجاد سازوکارهای بانکی و مالی موازی به کمک اتحادیه اروپا برای کاهش قدرت آسیبرسانی آمریکا؛ حفظ حمایت و پشتیبانی سازمانهای بینالمللی؛ بهرهبرداری حداکثری از انزجار جهانی از دولت ترامپ؛ اتخاذ تصمیمات هوشمندانه و خویشتندارانه برای پیشگیری از بازگشت تحریمهای چندجانبه شورای امنیت؛ تسریع و تقویت سیاست «اقتصاد مقاومتی»؛
تقویت همبستگی فراجناحی و اتخاذ تصمیمات درست و آشتیجویانه برای کاهش تنشهای اجتماعی و سیاسی و جلب رضایت و حمایت حداکثری افکار عمومی، در حد ممکن آثار تحریمهای پیشرو را به حداقل برساند. اما ابتکار و تلاش «دولت و نظام» برای کاهش آسیبهای اینچنینی به تنهایی کفایت نمیکند.
برای مقابله با هجمه هوشمندانه خارجی، تلاش همه مردم و تمام نهادها و شخصیتهای مدنی لازم و ضروری است. مبارزه با تحریم و مقاومت در برابر جریانهای متخاصم خارجی «لطف» به دولت و حاکمیت تلقی نمیشود. منتی هم بر سر کسی ندارد! پاسداری از منافع ملی و دفاع از شیرازه اقتصادی کشور وظیفه هر شهروند ایرانی است، چرا که محصول این مقاومت نیز در نهایت متوجه خود مردم و نسلهای آینده خواهد شد.
در نتیجه، لازم است مردم نیز هوشمندانه عمل کنند. لازم است افکار عمومی بداند که «ترس و ناامیدی» پیشنیاز تخریب اقتصاد و بازار است و اگر تسلیم ترس و ناامیدی شود، اهداف تحریمکنندگان را بهدست خود تحقق خواهد بخشید. لازم است افکارعمومی بداند بخش عمدهای از آمارها و اخبار و تحلیلهایی که به اغراق وضعیت کشور را «فاجعهآمیز» توصیف میکنند و از فروپاشی قریبالوقوع خبر میدهند، بخشی از پروژه جنگ روانی است، و لازم است پیش از باور و ترویج آن، هر تحلیل و خبر و آمار را آگاهانه و مسئولانه راستیآزمایی کند.
لازم است افکار عمومی و جامعه کسبوکار در ایران بداند وضعیت کشور هرگز به وضعیت دوران پیش از «برجام» بازنخواهد گشت چرا که دولت ترامپ نمیتواند با یک حمایت سیاسی و دیپلماتیک و حقوقی بسیار کمتر از گذشته فشار بیشتری به ایران وارد آورد!
لازم است افکار عمومی و جامعه کسبوکار بداند که این صفآرایی جدید در کشورهای غربی و این میزان حمایت بینالمللی از ایران - آن هم در مقابل آمریکا - در تاریخ معاصر بیسابقه است و قطعا میشود از فضای موجود برای پیشبرد منافع ایران استفاده کرد. لازم است افکار عمومی بداند تاریخ مملو از نمونه کشورهایی است که با حمایت از تولیدات داخلی خود و اتکا بر تواناییهای بومی توانستهاند سنگینترین چالشهای بینالمللی را مهار کنند؛
پس مردم ایران هم میتوانند با انضباط و اصلاح رفتارهای مصرفی خود، به بهبود وضعیت خود و به راه افتادن چرخه اقتصاد کشور کمک کنند. لازم است افکار عمومی بداند که در دنیای امروز - با وجود تمام محدودیتها - «حضور» و «عاملیت» دارد و میتواند فعالانه در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی علیه کارگزاران «جنگ روانی» قد علم کند،
بر رفتار سیاستمداران داخلی و خارجی اثر بگذارد، دروغپراکنیهای رسانههای ضدایرانی را خنثی کند، به بهبود وجهه و چهره کشور کمک کند، فضا را برای سرمایهگذار «مساعد» جلوه دهد و از منافع خود و نسل آیندهاش دفاع کند. افکار عمومی - مانند تیم ملی فوتبال کشور - باید بداند که گاه لازم است 11نفره در دروازه بایستد تا در کنار دروازهبان هجمه حریف را مهارکند!
نظر شما